عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ خوش اومدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رنگارنگ و آدرس mrmd.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 25
:: کل نظرات : 9

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 15
:: باردید دیروز : 32
:: بازدید هفته : 78
:: بازدید ماه : 160
:: بازدید سال : 976
:: بازدید کلی : 8846

سلام به همگیه بازدید کننده هامون امیدوارم خوشتون بیاد از وب تازه تاسیس هستو به حمایتتون نیاز داریم

کلن کلش اف کلنز ما
سه شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 12:21 | بازدید : 408 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

سلام به همه دوستان


کلن کلش اف کلنز ما حال حاضر نزدیک لول ده هست و در حال

عضو گیری لول برامون اهمیتی نداره و فقط بامرام بودن و اتک وار شرط میباشد و فعالیت هرکس مایله میتونه تشریف بیاره


اطلاعات:
name: persian bax
code clan:#8222gjc9
تصاویری از کلن:


دوستان تشریف بیارید خوشحال میشیم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
وقتی یکی را دوست دارید...
جمعه 26 خرداد 1396 ساعت 15:46 | بازدید : 145 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

وقتی یکی را دوست دارید، آرزوھایتان آرزوھای اوست.

وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی ھم عشق می ورزید.

وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنھایی برایتان بی معناست.

وقتی یکی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، ناخودآگاه برایش احترام خاصی قائل ھستید.

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است.

وقتی یکی را دوست دارید، ھر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.

وقتی یکی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.

وقتی یکی را دوست دارید، در کنار او که ھستید، احساس امنیت می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اھمیت می دھید.

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته ھای خود برای شادی او بگذرید.

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به ھر کاری بزنید.

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید به ھر جایی بروید که فقط او در کنارتان باشد.

وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامش تان می شود.

وقتی یکی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید.

وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بھترین خواھد بود اگر چه در واقع چنین نباشد.

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل سختی ھا برایتان آسان و دلخوشی ھای زندگی تان فراوان می شوند.

وقتی یکی را دوست دارید، به ھمه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوھای تان را آسان می شمارید.

وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید.

وقتی یکی را دوست دارید، شادی هایش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی هایش برایتان سنگین ترین غم دنیاست



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: دوست داشتن , عاشق بودن , عشق , عاشق , وقتی یکی را دوست دارید , وقتی , دوست , دوست داشتن کسی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
کشف بهترین زمان برای داشتن رابطه جنسی مطلب ارسالی از Miiss DelaRam
20 خرداد 1396 ساعت 17:46 | بازدید : 138 | نوشته ‌شده به دست | ( نظرات )

 

انجمن قاطی , انجمن تفریحی

بعضی از ساعات شبانه روز داشتن رابطه جنسی باعث لذت بیشتر زن و شوهر می شود.در بعضی دیگر از ساعات شبانه روز که زمان مناسبی برای داشتن رابطه جنسی نیست، زن و شوهر به اوج تحریک و لذت نمی رسند.
مشکلی که هر چه پیش می رویم ابعاد پیچیده تری به خود می گیرد و پیدا کردن راهکاری اساسی برای آن سخت و سخت تر می شود؛ اما برای این گره به ظاهر کور می توان راه حل های ساده و مؤثری پیدا کرد، راه حل هایی که تنها به یکسری تغییرات کوچک در سبک زندگی نیاز دارد.
 
یکی از اولین کارهایی که می توان برای رفع مشکل زناشویی انجام داد، پیدا کردن بهترین زمان ممکن برای برقراری رابطه جنسی است. در واقع، اگر زوج ها بهترین ساعت برقراری رابطه جنسی را بدانند رضایت بیشتری از این رابطه نصیبشان می شود.
مع الوصف اگر شما هم نتوانسته اید ساعت و زمان درستی برای این بخش از زندگی پیدا کنید جای هیچ نگرانی وجود ندارد؛ چون دانشمندان به این سؤال شما پاسخ می دهند. آنها می گویند: مناسب ترین زمان برای رابطه جنسی ساعت ۳ بعدازظهر است.
 
اگر چه در این ساعت ممکن است بسیاری از زن ها و مردها مشغول به انجام کار باشند ولی بنا بر تحقیقات انجام شده: ۳ بعدازظهر هم برای زنان و هم برای مردان زمانی است که می توانند اوج لذت و رضایت جنسی را از یک رابطه داشته باشند.
این میزان از رضایت به دلیل افزایش سطح هورمون کورتیزول در زنان مربوط می شود که در هوشیاری و میزان انرژی آنها برای s*e*x تأثیر بسزایی دارد. از طرف دیگر، سطح بالای هورمون استروژن در این موقع از روز موجب افزایش احساسات مردان در حین رابطه جنسی می شود.
این در حالی است که، در باقی ساعات روز به خصوص هنگام شب که در خواب میزان تستوسترون مردان افزایش پیدا می کند و همین مسأله بر عملکرد آنها در رابطه جنسی اثر منفی می گذارد.

اگر می خواهید لذت و رضایت بیشتری را در این رابطه تجربه کنید بعدازظهرها را به رابطه جنسی با همسرتان اختصاص دهید چرا که ، ۳ بعدازظهر که استروژون افزایش و تستوسترون کاهش پیدا می کند بهترین زمان برای داشتن یک رابطه جنسی رضایت بخش است.پس به خاطر داشته باشید، ۳ بعدازظهر بهترین و مناسب ترین زمان برای داشتن یک رابطه جنسی موفق است.



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: عشق , رابطه جنسی , سکس , رابطه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بگو تا آخر راه با من هم قدمی
شنبه 20 خرداد 1396 ساعت 14:52 | بازدید : 150 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم

صدایت در گوشم پیچید
نگاهت در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم

نامم را خواندی.. گفتی بارانم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم

بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی

انجمن قاطی , انجمن تفریحی



:: برچسب‌ها: بگو تا آخر راه با من هم قدمی , عاشقانه , عشق , هم قدم بودن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
داستان عاشقانه جوکر
چهار شنبه 17 خرداد 1396 ساعت 13:27 | بازدید : 145 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

 


جوکر: می دونی زخم های صورتم برای چیه؟
من ﻳﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ .
ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﻭ ﻳﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ بدﻫﻲ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻃﻠﺒﮑﺎﺭﺍ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﺧﻂ ﺧﻄﻲ ﮐﺮﺩﻥ
ما پوﻟﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﺮﺍﺣﻴﺶ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ ،
ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﺯﺧﻤﺎﺵ برای من ﺍﻫﻤﻴﺘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،
ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﻳﻪ ﺗﻴﻎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻢ ﻭ
ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻲ ﺷﺪ؟
ﻧﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻱ منو ﺑﺒﻴﻨﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﻢ ﮐﺮﺩ...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: جوکر , عاشقانه , عشق , ترک , خیانت , معنی عشق , عاشق بودن , عاشق شدن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 17 خرداد 1396 ساعت 12:50 | بازدید : 119 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

زنجیر عشق ...



یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از سرکار به خانه باز میگشت، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان در برف ایستاده. اسمیت از ماشین پیاده شد و خودش را معرفی کرد و گفت من آمدهام کمکتان کنم. زن گفت صدها ماشین از روبروی من رد شدند، اما کسی نایستاد، این واقعاً لطف شماست.

وقتی اسمیت لاستیک را عوض کرد و درب صندوق عقب را بست که آماده رفتن شود، زن پرسید: من چقدر باید بپردازم؟
اسمیت پاسخ داد: شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در چنین شرایطی بودهام؛ روزی شخصی پس از اینکه به من کمک کرد، گفت اگر واقعاً میخواهی بدهیات را بپردازی، باید نگذاری زنجیر عشق به تو ختم شود.

چند مایل جلوتر، زن کافه کوچکی را دید و داخل شد تا چیزی میل کند و بعد به راهش ادامه دهد؛ اما نتوانست بیتوجه از لبخند شیرین زن پیشخدمت باردار بگذرد، او داستان زندگی پیشخدمت را نمی دانست و احتمالاً هرگز نخواهد فهمید، وقتی پیشخدمت برگشت تا بقیه صد دلار را بیاورد، زن بیرون رفته بود، درحالیکه روی دستمال سفره یادداشتی گذاشته بود. وقتی پیشخدمت نوشته را خواند اشک در چشمانش حلقه زد؛ در یادداشت نوشته بود: “شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این موقعیت بودهام؛ یک نفر به من کمک کرد و گفت اگر میخواهی بدهیات را به من بپردازی، نباید بگذاری زنجیر عشق به تو ختم شود.”

همان شب وقتی زن پیشخدمت به خانه برگشت، درحالیکه به ماجرای پیش آمده فکر میکرد به شوهرش گفت: ”دوستت دارم اسمیت! همه چیز داره درست میشه..”



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: عشق , عاشقانه , داستان عاشقانه , داستان عشق , عشقولانه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
گنجشک...(زیبا)
دو شنبه 15 خرداد 1396 ساعت 8:27 | بازدید : 179 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

 

دوتا گنجشک بودن...یکی داخل اتاق ،یکی بیرون پشت شیشه
گنجشک کوچولوازپشت شیشه گفت:من همیشه باهات میمونم قول میدم
وگنجشک کوچولوگفت:من واقعاعاشقتم.اماگنجشک توی اتاق بازهم فقط
نگاش کرد!امروزدیدم گنجشک کوچولوپشت شیشه ی اتاقم یخ زده!
اون هیچ وقت نفهمید گنجشک توی اتاقم چوبی بود!
حکایت بعضی ازماهاست...
خودمونونابود میکنیم واسه آدمای چوبی!کسانی که نه مارا می بینند ونه

صدامونو میشنون...!

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: عشق , عاشقانه , رمانتیک , داستان عاشقانه , عشق بی پایان , گنجشک , گنجشک چوببی , عشق پوچ , عشق بیهوده ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مادر به ارامی گفت دخترم امروز این رادیو را از خانم...
یک شنبه 14 خرداد 1396 ساعت 18:18 | بازدید : 156 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

 

مادر به ارامی گفت دخترم امروز این رادیو را از خانم همسایه گرفتم تا کمی به آهنگهای آن گوش کنیم
دختر لبخند زد ولی به یاد نامه ای افتاد که چند روز پیش اداره پست پس فرستاده بود و او بدون اجازه باز کرده و خوانده بود
"دخترم ماههاست که بیمار است ولی صبورانه گله ای نمیکند مافقیریم و من نمیتوانم هدیه ای برای تولدش بخرم پس خواهش میکنم روز دوشنبه در برنامه رادیویی ویژه تبریکات. تولدش را تبریک بگویید"
جواب اداره رادیو هم بود
"با عرض پوزش متاسفانه این بخش مدتی است که پخش نمی شود"
دخترک نگاهی به مادرش کرد و دید که هنوز دستهایش از شستن رختهای همسایه خیس است ولی به آرامی در خواب میخندد. ناگهان فکری مثل برق از سرش گذشت:
با خوشحالی مادرش را بیدار کرد و گفت:
"مادر شنیدی رادیو تولدم را تبریک گفت"
و این بار مادر بود که لبخند میزد

بسیار زیبا



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , داستان عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: مادر، گفت، امروز، این، ارامی، از، به، خانم، دخترم، را، رادیو , عشق , عشق مادری , داستان عاشقانه , عاشق , مادر مهربان , دختر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جوک خنده دار و جالب
پنج شنبه 11 خرداد 1396 ساعت 11:23 | بازدید : 145 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

جوک خنده دار و جالب

 

پدر از پسرش پرسيد: امتحان رياضي امروزت چطور بود؟

پسر: يكي از جوابهام غلط بود.

پدر: معلمتون چند تا سؤال داده بود؟

پسر:پنج تا.

پدر: اين خيلي عاليه، پس بقيه سؤال ها رو درست حل كردي؟

پسر: نه دیگه، اصلا وقت نشد به بقيه نگاه كنم..!!

 

*******************************

 

مادر از دخترش پرسيد: دخترم، چرا پر كردن نمكدونها اين قدر طول كشيد؟!
دختر: آخه سوراخهاي سرش خيلي تنگ بود!!!

 

*******************************

 

به غضنفر ميگن نظرت در باره ي توپ فوتبال چيه؟ يه كم فكر مي كنه ميگه:شطرنج گردالي..؟!

 

*******************************

 

از غضنفر میپرسن میدونی چرا غواصان از پشت میپرن تو دریا؟میگه خوب اگه از جلو بپرن میوفتن تو قایق

 

*******************************

 

غضنفر به خدا میگه 10000000 سال برات چقدره؟ میگه 1 دقیقه
غضنفر باز میگه ای خدا 10000000 تومان پول برات چقدره؟ میگه 1 تومان
میگه پس 1 تومان به من بده
خدا میگه 1 دقیقه واسا

 

*******************************

 

تهرانيه تو حج، پرده كعبه رو گرفته بود مي گفت: خدايا توبه... ديگه براي غضنفر جوك نمي سازم! يه دفعه غضنفر میزنه رو شونش میگه : داداش قبله از كدوم طرفه؟ تهرانيه داد ميزنه: خدايا! خاطره كه مي تونم تعريف كنم؟



:: موضوعات مرتبط: سرگرمی , جوک , ,
:: برچسب‌ها: جوک , جالب , جوک باحال , جوک خنده دار , خنده , جوک جالب ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خوب می دانم که بی تو غریبم...
پنج شنبه 11 خرداد 1396 ساعت 4:7 | بازدید : 138 | نوشته ‌شده به دست Mr.Md-ReZa | ( نظرات )

 

خوب می دانم که بی تو غریبم

روزها چه بی خبر می گذرند

انگار به من به تو و به خاطره هایمان اعتنایی نمی کنند

بدون تو از زمستان می نویسم و توی گلدانهای دلم آرزوهای کال را می نشانم

خوب می دانم بدون تو کسی حال دفترم را نمی پرسد

و از میان شالیزارهای نگاهم رد نمی شود

خوب می دانم کسی مثل تو به پروانه های خیالم سلام نمی کند

کاش می توانستم تک بیتی قشنگی برایت بنویسم که لایق تو باشد

کاش می توانستم لحظه های شاعرانه ام را برایت قاب کنم

من به اندازه بی کرانگی آسمان به مهربانیت معتقدم

و تو را دوست دارم به اندازه......؟



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , خاطرات عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: عشق , عاشقانه , داستان عاشقانه , دانش اموزان , عاشق , عشق پدر مادر , عشقه زیبا , داستانی زیبا , عشق , بی تو غریبم , خاطرات عاشقانه , خاطره , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد